پویا دردونه ی مامان و بابا

داستان های پویا جون

سلام من پویا هستم ازمامان خواهش کردم که چند تا از داستان هارو خودم براتون تایپ کنم: 1.خاله سوسکه: یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود خاله سوسکه زمان قدیم با دوستانش بازی می کردیکی از دوستانش آقاموشه بود ودر سی سالگی با آقاموشه عروسی کرد و به خوبی و خوشی در کنار هم زندگی کردند.خاله سوسکه و آقاموشه با هم بیرون رفتند و در بازار با دزدان دعواکردند وخاله سوسکه دربازار تنها ماندوآقاموشه ضربه ی  شدیدی خورده بود ولی خداروشکر بخیر گذشت. 2:مرد عنکبوتی: مردی بود که اسم او مرد عنکبوتی بوداما او وجود نداشت.مرد عنکبوتی مرد خوبی بود .اویک نوزاد را نجات داد و در یک اتفاق100نفر را تجات دادواینکه مرد عنکبوتی به خوشی زندگی کرد ...
26 مهر 1392

داستان نویس کوچولو

شازده کوچولوی خلاقم جدیدا که باسواد شده  داستان هم می نویسه مانند:(خاله سوسکه،مرد عنکبوتی ،گل و کارآگاه گجت)شاید شخصیت هاتکراری باشه ولی پویا داستان رو با ذهنیت خودش نوشته . ...
25 مهر 1392

اسباب بازی جدید

امروز که بیرون رفته بودیم یه عروسک که شکل خاصی داشت و یخورده شبیه سرخ پوستا بود توجه پویا جون رو جلب کرد ومنم اون رو براش خریدم.پویا خیلی دوستش داره و براش اسم انتخاب کرده و تولد براش گرفته منم گوشه ای از شادی پویا رو براتون میذارم. ...
25 مهر 1392

پرورش گل و گیاه

پسرم خیلی خوش ذوقه و به گل و گیاه خیلی علاقه داره و اگه با خودش باشه دوست داره همه ی پولهاشو گلدون بخره .الان نم داره به گلدون هاش آب میده: شازده پسر برای گلهاش فلوت می زنه تا شاداب باشن و خوب رشد کنن: ...
25 مهر 1392

پویا به مدرسه میرود

باز بوی مهر اومد و شکر خدا پسر کوچولوی من به کلاس دوم ابتدایی می ره.حسابی دلش برای مدرسه تنگ شده بود و هر روز سراغش رو می گرفت.ب الاخره مهر اومد و خوش گل پسرم  به مدرسه رفت و دوست هاش و دید و با معلم جدیدش خانم رئیسی آشنا شد.خدا رو شکر  خیلی معلم خوبی داره. ...
9 مهر 1392