پویا دردونه ی مامان و بابا

سرماخوردگیی پسر نازنینم

امروز صبح که قند عسلمو بیدارکردم دیدم حالش خوب نیست.هم دل درد داشت  هم سرما خوردگی بخاطر همین مدرسه نبردمش وامروزغایب بود. عزیزدلم رفت دکترتازودترحالش خوب بشه وبه درسهاش برسه.   این دسته گل خوشگل هدیه به خوشگل پسرنازنینم.مامان برای پویای عزیزش آرزوی تندرستی می کنه. راستی زی زی گولو هم اومده عیادت ...
11 آبان 1392

پارک

روز جمعه که خونه ی مامانی اینا بودیم گل پسرم همراه دایی وزندایی و خاله  به پارک رفتن تا یکم حال و هواشون عوض شه .اونجا یک سگ خیلی خوشگل  دید و با اون عکس گرفت.   ...
11 آبان 1392

عروسی

پویاروزعید غدیر به عروسی رفته بودسروش پسردایی و عرفان پسر خاله و پویا جون با هم  یه عکس یادگاری گرفتن.پویا تو عروسی خیلی شاباش جمع کرد.ژست آقا پویا تو این عکس خیلی جالبه ..........................        اینم سروش کوچولوی ما که تو عروسی داره دست میزنه: ...
6 آبان 1392

هدیه

زن عمو براش با کاغذ رنگی و مقوا یه کیف کفشدوزک درست کرده تا آقا پویا اون رو بذاره روی میزش ووسایل ریزش رو داخل اون بذاره.دستت درد نکنه زن عمو ...
29 مهر 1392

بازی

مامان براش طوری برنامه ریزی کرده که پسر با انضباطش بعد انجام تکالیف یک ساعت  بازی کنه: ...
29 مهر 1392

پویا این روزها زیاد فعالیت می کنه

گل پسرم  دیگه برای خودش  آقایی شده  و خودش به موقع درس می خونه: روی این میز پویا کاردستی هاش رو درست می کنه البته بعد از خواندن درس هاش .اون مقوایی هم که بالا سر میزش زده خودش طراحی کرده و نوشته  وهر روز که از لحاظ انظباطی و درسی پسر خوبی باشه مامان به پویا اجازه می ده برای خودش ستاره و برچسب بزنه البته برچسب های خندان رو هم زنعمو براش خریده دستش درد نکنه.یکی دوتا از کاردستی ها و نقاشی هاش کنار میز کار دستی بود که من از اون ها عکس گرفتم تا شما ببینید: ...
26 مهر 1392

داستان های پویا جون

سلام من پویا هستم ازمامان خواهش کردم که چند تا از داستان هارو خودم براتون تایپ کنم: 1.خاله سوسکه: یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود خاله سوسکه زمان قدیم با دوستانش بازی می کردیکی از دوستانش آقاموشه بود ودر سی سالگی با آقاموشه عروسی کرد و به خوبی و خوشی در کنار هم زندگی کردند.خاله سوسکه و آقاموشه با هم بیرون رفتند و در بازار با دزدان دعواکردند وخاله سوسکه دربازار تنها ماندوآقاموشه ضربه ی  شدیدی خورده بود ولی خداروشکر بخیر گذشت. 2:مرد عنکبوتی: مردی بود که اسم او مرد عنکبوتی بوداما او وجود نداشت.مرد عنکبوتی مرد خوبی بود .اویک نوزاد را نجات داد و در یک اتفاق100نفر را تجات دادواینکه مرد عنکبوتی به خوشی زندگی کرد ...
26 مهر 1392